خلاصه داستان :
علی پسر 13 ساله ای است که با مادر و خواهرش زندگی می کند و در اوقات فراغت خود در یک مغازه لاستیک فروشی کار می کند. پولی را که از لاستیک فروشی به دست می آورد برای نیازهای خانه به مادرش می دهد. او مبلغ اندکی را که به عنوان انعام دریافت می کند برای خرید دوچرخه آبی پس انداز می کند. عشق افلاطونی او، الیف، رئیس مدرسه است. سلیم، نوهاش حسن را که به شهر آمده بود، در مدرسه ثبت نام کرد. پس از مدت کوتاهی مدیر مدرسه به جای الیف، ریاست مدرسه را به حسن می سپارد. علی که فکر میکند به الیف ظلم شده است با کمک دوستش یوسف کمپین بزرگی را راهاندازی میکند و تصمیم میگیرد تمام پولی را که پس انداز کرده خرج این کار کند