خلاصه داستان :
یک روانشناس عزادار بر خلاف آموختهها و اصول اخلاقی کاریاش در هنگام جلسات درمانی خود به بیمارانش افکار واقعی خود را میگوید. خیلی زود متوجه میشود که در این مدت در واقع مشغول بهوجود آوردن تغییرات ریز و درشت در زندگی مردم بوده، از جمله زندگی خودش.