مورات که در راه ازدواج با معشوقش اوزلم است، جمیل، مردی ترسو و خجالتی که در دانشگاه حسابداری می خواند، و فاروک که مدام در حال تغییر شغل است، دوستان صمیمی هستند که در یک خانه مشترک هستند. زمانی که فاروک با عجله به خانه میآید و مورات برای خواستگاری از دوست دخترش آماده میشود و جمیل برای امتحان دانشگاهش آماده میشود، زندگی آنها تغییری کاملاً متفاوت پیدا میکند. فاروك كه وارد خانه مي شود و درها را قفل مي كند، سعي مي كند با بازي هاي فكري، سؤالات دوستانش را در مورد اتفاقاتي كه مي گذرد، مطرح كند. با این حال، پس از مدتی، مورات و جمیل باید بیرون بروند. فاروک هرگز اجازه نمی دهد دوستانش بیرون بروند. در همین حین مغازه داران محله و همسایه هایشان دم در آمدند تا با سه نفر مشکلشان را حل کنند. با این حال، در این محیط هرج و مرج، مشکل واقعی هنوز به در نخورده است. چرا فاروک فرار می کند؟