خلاصه داستان :
در روستای دور افتاده , برخی موجودات عجیب در اطراف پرسه میزنند . بعد از ساعت ۵ بعد از ظهر هیچکس جرات بیرون رفتن ندارد . یک روزنامهنگار جوان به روستا میآید و ۱۰ روز میماند اما هیچ اتفاقی نمیافتد . او دوربین را به یک پسر ۱۴ ساله در روستا میدهد و سپس از آنجا میرود . برنامه این بود که اگر پسر یک چیز عجیب ببیند , آن را برای خبرنگار ثبت خواهد کرد و نوار را به او باز میگرداند …