خلاصه داستان :
پینار زنی جوان، مجرد و شاغل است. او بین شرق و غرب گیر افتاده و همچنان در این وضعیت است. به او القا شده که در میان مردانی که میخواهند با او باشند، باید شاهزادهای جذاب و شایسته خانوادهاش باشد. با توجه به اینکه ساعت بیولوژیکی و شغلی او با همان سرعت در حال پیشرفت است، آیا پینار مادر میشود یا مدیر برند؟ آیا برای تعطیلات به زادگاهش سیواس میرود یا به آلاچاتی؟ آیا یافتن عشق آغاز یک فیلم یشیلچام خواهد بود یا یک کمدی رمانتیک معمولی آمریکایی؟