خلاصه داستان :
داستان یک پسر شرّ بهنام کالتیر که عاشق هممدرسهای خود یعنی جکی میشود، اما پس از یک درگیری خیابانی میان اراذل و اوباش، آنها از هم جدا میشوند. پس از سالها دوباره به یکدیگر میرسند و متوجه میشوند هر مسیر و تصمیمی که در زندگی انتخاب کرده بودند، باعث شده آنها دوباره به یکدیگر برسند.