خلاصه داستان :
جمال برای امرار معاش ماشین نعش کش می راند. حمل مخفیانه جسد یک دختر جوان به درخواست خانواده اش به او سپرده شده است. یک شب ناله های عجیبی از پشت کامیون می شنود، با اینکه دخترک نبض ندارد.
جمال برای امرار معاش ماشین نعش کش می راند. حمل مخفیانه جسد یک دختر جوان به درخواست خانواده اش به او سپرده شده است. یک شب ناله های عجیبی از پشت کامیون می شنود، با اینکه دخترک نبض ندارد.